اقتباس زرد از داستان های طلایی

اقتباس زرد از داستان های طلایی آرایش عروس: رمان «سالتو» با روایت واقع گرایانه و توصیف دقیق زندگی حاشیه نشینان تهران، اثری تاثیر گذار در ادبیات معاصر ایران است. اما سریال «یاغی» در کوشش برای تجاری سازی داستان است.



به گزارش آرایش عروس به نقل از خبرگزاری مشرق

، سینمای ایران گنجینه ای از شاهکارهای اقتباسی را در خود جای داده است؛ آثاری که نه فقط ادبیات ایران را به زبان تصویر ترجمه کرده اند، بلکه با خلاقیت و عمق، به بازآفرینی داستان هایی پرداخته اند که در ذهن و قلب مخاطبان جاودانه شده اند؛ از «گاو» (داریوش مهرجویی، اقتباس از داستان غلامحسین ساعدی) تا «درخت گلابی» (داریوش مهرجویی، اقتباس از داستان گلی ترقی)، «هامون» (با الهام از رمان هرتزوگ سال بلو)، «لیلا» (اقتباس از داستان کوتاه مهناز انصاریان)، «پری» (اقتباس از «فرانی و زویی» جی دی سلینجر)، «تنگسیر» (امیر نادری، اقتباس از رمان صادق چوبک)، «ناخدا خورشید» (ناصر تقوایی، اقتباس از «داشتن و نداشتن» ارنست همینگوی)، «شازده احتجاب» (بهمن فرمان آرا، اقتباس از رمان هوشنگ گلشیری)، «گاوخونی» (بهروز افخمی، اقتباس از رمان جعفر مدرس صادقی)، «پله آخر» (علی مصفا، اقتباس از داستان «مردگان» جیمز جویس) و «اینجا بدون من» (بهرام توکلی، اقتباس از «باغ وحش شیشه ای» تنسی ویلیامز). سینمای ایران نشان داده که اقتباس از ادبیات می تواند به خلق آثاری عمیق، چندلایه و ماندگار منجر شود.
اما در سوی دیگر، شبکه نمایش خانگی ایران که در دهه اخیر به یکی از مهم ترین زمینه های تولید محتوای نمایشی تبدیل گشته، در اقتباس از آثار ادبی چندان موفق عمل نکرده است. سریال هایی چون «زخم کاری»، «یاغی»، «سووشون» و «بازنده» که از رمان های ادبی اقتباس شده اند، نتوانسته اند به همان سطح از تأثیرگذاری و خلاقیت سینمای اقتباسی ایران دست یابند. این ناکامی ریشه در عواملی چون غلبه انگیزه های تجاری، عدم درک صحیح از آثار ادبی و اقتباس های ناصحیح دارد که در ادامه به تفصیل بررسی می شوند.

اقتباس هایی که سینمای ایران را ساختند


برای فهم بهتر ناکامی سریال های شبکه نمایش خانگی، ابتدا باید نگاهی به موفقیت های سینمای ایران در حوزه اقتباس ادبی انداخت. سینمای ایران از دهه های گذشته نشان داده می تواند با تأکید بر ادبیات، آثاری خلق کند که نه فقط وفادار به روح اثر اصلی باشند، بلکه زبان بصری مستقلی را هم به نمایش بگذارند. «گاو» ساخته داریوش مهرجویی، نمونه ای درخشان از این دست است. این فیلم که از داستان «عزاداران بیل» غلامحسین ساعدی اقتباس شده، با روایتی ساده اما عمیق، زندگی روستایی و روان شناسی شخصیت هایش را به گونه ای اثرگذار به تصویر می کشد. مهرجویی نه فقط داستان ساعدی را بازگو کرد، بلکه با استفاده از زبان سینما، به آن عمقی بصری و فلسفی بخشید که هنوز هم در تاریخ سینمای ایران بی نظیر است. یا در «شازده احتجاب» ساخته بهمن فرمان آرا، اقتباس از رمان هوشنگ گلشیری، شاهد بازآفرینی خلاقانه ای هستیم که روح داستان را در چارچوب تصویر حفظ نموده است. این فیلم با روایت غیرخطی و فضاسازی بصری، به کاوش در زوال اشرافیت قاجاری و فروپاشی روان شناختی شخصیت اصلی می پردازد.
همین طور «ناخدا خورشید» ناصر تقوایی، اقتباسی از رمان «داشتن و نداشتن» همینگوی، داستانی جهانی را به بستری ایرانی در خلیج فارس منتقل کرد و با حفظ مضامین اصلی، اثری بومی و قدرتمند خلق کرد. «تنگسیر» ساخته امیر نادری هم با اقتباس از رمان صادق چوبک، خشم و عصیان زارمحمد را به گونه ای سینمایی و اثرگذار به تصویر کشید و به یکی از آثار ماندگار سینمای ایران تبدیل شد. فیلمهای «گاوخونی»، «پله آخر» و «اینجا بدون من» هم نمونه های دیگری از اقتباس های موفق هستند.
«گاوخونی» با کارگردانی بهروز افخمی، فضای سورئال و روان کاوانه رمان جعفر مدرس صادقی را به گونه ای بصری بازآفرینی کرد، در حالیکه «پله آخر» و «اینجا بدون من» با خلاقیت در روایت، به ترتیب داستان های جیمز جویس و تنسی ویلیامز را در بستری ایرانی بازگو کردند. این آثار نشان می دهند سینمای ایران با درک عمیق از متن ادبی و استفاده خلاقانه از ابزار سینما، توانسته آثاری خلق کند که هم به منبع وفادار باشند و هم هویت مستقلی داشته باشند.
پول چه می گوید؟
در مقابل این دستاوردهای درخشان، شبکه نمایش خانگی ایران که از اواخر دهه ۸۰ شمسی با سریال هایی چون «قلب یخی» پا به عرصه گذاشت و در سالهای اخیر با آثاری چون «زخم کاری» و «یاغی» شدت گرفت، نتوانسته از ظرفیت ادبیات ایران بخوبی بهره ببرد. این شبکه که با مدل اقتصادی مبتنی بر پلت فرم های آنلاین و جذب مخاطب انبوه کار می کند، اغلب بدنبال تولید آثاری است که به سرعت محبوب شوند و سود مالی به همراه بیاورند. این رویکرد، اقتباس های ادبی را به مسیری کشانده که بیشتر به کلیشه های تجاری وفادار است تا به روح آثار ادبی. یکی از بزرگ ترین موانع موفقیت سریال های اقتباسی شبکه نمایش خانگی، غلبه انگیزه های تجاری بر خلاقیت هنری است. پلت فرم های نمایش خانگی مانند فیلیمو و نماوا، برای جبران هزینه های تولید و جذب سریع مخاطب، دنبال داستان هایی هستند که به اصطلاح «بفروشند». این نگاه تجاری سبب شده سریال های اقتباسی بجای تمرکز بر عمق و پیچیدگی آثار ادبی، به سوی ساده سازی و عامه پسند کردن داستان ها حرکت کنند.
برای مثال، سریال «زخم کاری» ساخته محمدحسین مهدویان که از رمان «بیست زخم کاری» محمود حسینی زاد (با الهام از «مکبث» شکسپیر) اقتباس شده بااینکه در جذب مخاطب موفق بود، شخصیت مالک (با بازی جواد عزتی) که قرار بود نسخه ای ایرانیزه شده از مکبث باشد، در سریال به شخصیتی تک بعدی و کلیشه ای تبدیل شد که بیشتر درگیر درام های خانوادگی و جنایی است تا کاوش در جاه طلبی و فروپاشی اخلاقی. این ساده سازی برای جلب مخاطب عام، روح عمیق شکسپیر را قربانی کرده و نشان دهنده اولویت سود مالی بر وفاداری به اثر ادبی است.

اقتباس ناصحیح و فقدان خلاقیت


اقتباس موفق تنها بازنویسی داستان در چارچوب تصویر نیست، بلکه نیازمند بازآفرینی خلاقانه ای است که روح اثر را در مدیوم جدید حفظ کند. سریال «یاغی» ساخته محمد کارت که از رمان «سالتو» مهدی افروزمنش اقتباس شده، نمونه ای از اقتباس ناصحیح است.
رمان «سالتو» با روایت واقع گرایانه و توصیف دقیق زندگی حاشیه نشینان تهران، اثری اثرگذار در ادبیات معاصر ایران است. اما سریال «یاغی» در کوشش برای تجاری سازی داستان، قسمتهایی از عمق اجتماعی و روان شناختی رمان را حذف کرده و بجای آن بر درام های عاشقانه و کلیشه های رایج تمرکز کرده است. این تغییرات نه فقط به روح رمان ضربه زده، بلکه سبب شده سریال از نظر ارزش های هنری به اثری کم مایه تبدیل گردد.
در مقابل، اقتباس هایی مانند «ناخدا خورشید» یا «پله آخر» نشان داده اند که چطور می توان با حفظ روح اثر ادبی، آنرا در چارچوب بصری بازآفرینی کرد. ناصر تقوایی در «ناخدا خورشید» داستان همینگوی را به بستری بطورکامل ایرانی منتقل کرد و با خلاقیت در شخصیت پردازی و فضاسازی، اثری خلق کرد که هم جهانی بود و هم بومی. یا علی مصفا در «پله آخر»، با اقتباس از داستان جیمز جویس، روایتی ایرانی و مدرن عرضه داد که هم به منبع وفادار بود و هم هویتی مستقل داشت.




شخصیت زری، زنی روشنفکر و حساس، در رمان دانشور نمادی از مقاومت و آگاهی است اما در سریال، این شخصیت و داستان به درام های عاشقانه و ساده سازی هایی تقلیل یافته که با ذائقه مخاطب امروزی هماهنگ شود. این عدم درک از روح اثر، سبب شده سریال نتواند وزن ادبی و تاریخی رمان را منتقل کند و به اثری سطحی تبدیل گردد.

عدم درک صحیح از اثر ادبی


اقتباس موفق نیازمند درک عمیقی از روح اثر ادبی، زمینه های فرهنگی، اجتماعی و تاریخی آن و همین طور توانایی ترجمه این عناصر به زبان تصویر است. متاسفانه خیلی از سریال های شبکه نمایش خانگی دراین خصوص ناکام مانده اند. سریال «سووشون» به کارگردانی نرگس آبیار که از رمان برجسته سیمین دانشور اقتباس شده، نمونه ای بارز از این مشکل است. رمان «سووشون» اثری چندلایه است که به مسایل سیاسی، اجتماعی و جنسیتی در ایران دوران اشغال متفقین می پردازد. شخصیت زری، زنی روشنفکر و حساس، در رمان دانشور نمادی از مقاومت و آگاهی است اما در سریال، این شخصیت و داستان به درام های عاشقانه و ساده سازی هایی تقلیل یافته که با ذائقه مخاطب امروزی هماهنگ شود. این عدم درک از روح اثر، سبب شده سریال نتواند وزن ادبی و تاریخی رمان را منتقل کند و به اثری سطحی تبدیل گردد.
در مقابل، فیلم هایی مانند «درخت گلابی» یا «هامون» نشان داده اند که چطور یک کارگردان با فهم عمیق متن ادبی می تواند اثری خلق کند که هم به منبع وفادار باشد و هم زبان سینمایی مستقلی داشته باشد. مهرجویی در «درخت گلابی» نه فقط داستان گلی ترقی را بازگو کرد، بلکه با تصاویر شاعرانه و روایت عمیق، حس نوستالژی و تأملات فلسفی داستان را به گونه ای بصری بازآفرینی کرد. این تفاوت در رویکرد، نشان دهنده شکاف عمیق میان اقتباس های سینمایی و سریالی در ایران است.

ناتوانی در استفاده از گنجینه ادبیات ایران


ادبیات ایران، از آثار کلاسیک چون «هزار و یک شب» تا رمان های مدرن مانند «سووشون»، «سالتو» و «بیست زخم کاری»، گنجینه ای غنی از داستان ها و مضامین است که می تواند بستری مناسب برای خلق آثار نمایشی باشد اما شبکه نمایش خانگی به علت محدودیت های ذکرشده، نتوانسته از این ظرفیت بهره برداری کند.
سریال «بازنده» که از رمان «زن همسایه» شاری لاپنا اقتباس شده، باآنکه در ژانر جنایی- معمایی موفق عمل کرده اما تغییرات اعمال شده برای جلب مخاطب ایرانی، از اصالت و پیچیدگی رمان کاسته است.
این سریال با افزودن عناصر دراماتیک غیرضروری، نتوانسته عمق روان شناختی و تعلیق رمان را بطور کامل منتقل کند. در مقابل، سینمای ایران با آثاری چون «اینجا بدون من» و «گاوخونی» نشان داده که اقتباس از ادبیات می تواند به خلق آثاری با عمق فلسفی و اجتماعی منجر شود. «اینجا بدون من» با بازآفرینی داستان تنسی ویلیامز در بستری ایرانی، به کاوش در روابط خانوادگی و شکنندگی روانی پرداخت و اثری اثرگذار خلق کرد. این تفاوت در رویکرد، نشان دهنده ناتوانی شبکه نمایش خانگی در استفاده از ظرفیتهای ادبیات ایران است.




ضرورت تغییر رویکرد


به عنوان یک جمع بندی از مطالبی که ذکر شد و برای دست یافتن به آینده ای بهتر برای اقتباس های ادبی در شبکه نمایش خانگی می توان 3 نکته را به عنوان راهکار مدنظر قرار داد. قدم نخست برای بهبود وضعیت اقتباس های ادبی در پلت فرم های نمایش خانگی است، فاصله گرفتن از اولویت بندی سود مالی و تمرکز بر کیفیت هنری است. پلت فرم های نمایش خانگی مانند فیلیمو و نماوا، که مدل اقتصادی شان بر جذب سریع مخاطب استوار است، باید قبول کنند موفقیت طولانی مدت در گرو خلق آثاری است که نه فقط سرگرم کننده، بلکه ماندگار و اثرگذار باشند. سرمایه گذاری روی کارگردانان و نویسندگانی که توانایی درک عمیق آثار ادبی و ترجمه آنها به زبان تصویر را دارند، می تواند این مسیر را هموار کند. بعنوان مثال، موفقیت «ناخدا خورشید» ناصر تقوایی در بازآفرینی داستان همینگوی در بستری ایرانی، نتیجه درک عمیق و خلاقیت بی مثال او بود.
شبکه نمایش خانگی هم باید بدنبال چنین رویکردهایی باشد و از ساده سازی داستان های پیچیده ادبی به نفع جذابیت های تجاری پرهیز کند. دومین لزوم، تقویت درک ادبی در بین سازندگان است. اقتباس موفق نیازمند فهمی عمیق از روح اثر، زمینه های فرهنگی و تاریخی آن و توانایی انتقال این عناصر به مدیوم تصویر است. سریال «سووشون» نمونه ای است که نشان داده است چطور عدم درک روح رمان دانشور، به تقلیل یک اثر چندلایه به درامی سطحی منجر گردیده است. در مقابل، فیلم هایی مانند «درخت گلابی» یا «هامون» مهرجویی، با حفظ عمق ادبی و افزودن لایه های بصری، به آثاری جاودانه تبدیل شدند. آموزش و همکاری با متخصصان ادبیات و سینما می تواند به سازندگان کمک نماید تا از این دام دوری کنند.
در نهایت، شبکه نمایش خانگی باید به ادبیات ایران به عنوان گنجینه ای لایتناهی نگاه کند که می تواند داستان هایی متنوع و عمیق را به مخاطبان عرضه نماید. از رمان های کلاسیک مانند «سووشون» تا آثار مدرن مانند «سالتو»، این ظرفیت وجود دارد که آثاری خلق شوند که نه فقط مخاطب ایرانی را جذب نمایند، بلکه در سطح جهانی هم حرفی برای گفتن داشته باشند. با تغییر رویکرد، شبکه نمایش خانگی می تواند راه سینمای ایران را ادامه دهد و آثاری خلق کند که در تاریخ فرهنگ و هنر ایران ماندگار شوند.
منبع: وطن امروز
خلاصه اینکه ، سینمای ایران گنجینه ای از شاهکارهای اقتباسی را در خود جای داده است؛ آثاری که نه فقط ادبیات ایران را به زبان تصویر ترجمه کرده اند، بلکه با خلاقیت و عمق، به بازآفرینی داستان هایی پرداخته اند که در ذهن و قلب مخاطبان جاودانه شده اند؛ از «گاو» (داریوش مهرجویی، اقتباس از داستان غلامحسین ساعدی) تا «درخت گلابی» (داریوش مهرجویی، اقتباس از داستان گلی ترقی)، «هامون» (با الهام از رمان هرتزوگ سال بلو)، «لیلا» (اقتباس از داستان کوتاه مهناز انصاریان)، «پری» (اقتباس از «فرانی و زویی» جی دی سلینجر)، «تنگسیر» (امیر نادری، اقتباس از رمان صادق چوبک)، «ناخدا خورشید» (ناصر تقوایی، اقتباس از «داشتن و نداشتن» ارنست همینگوی)، «شازده احتجاب» (بهمن فرمان آرا، اقتباس از رمان هوشنگ گلشیری)، «گاوخونی» (بهروز افخمی، اقتباس از رمان جعفر مدرس صادقی)، «پله آخر» (علی مصفا، اقتباس از داستان «مردگان» جیمز جویس) و «اینجا بدون من» (بهرام توکلی، اقتباس از «باغ وحش شیشه ای» تنسی ویلیامز). رمان «سووشون» اثری چندلایه است که به مسائل سیاسی، اجتماعی و جنسیتی در ایران دوران اشغال متفقین می پردازد. این تفاوت در رویکرد، نشان دهنده ناتوانی شبکه نمایش خانگی در استفاده از ظرفیت های ادبیات ایران است.



به عنوان یک جمع بندی از مطالبی که ذکر شد و برای دست یافتن به آینده ای بهتر برای اقتباس های ادبی در شبکه نمایش خانگی می توان 3 نکته را به عنوان راه حل مدنظر قرار داد.


منبع:

1404/05/28
10:15:46
5.0 / 5
16
تگهای خبر: آنلاین , بدن , روان شناختی , زندگی
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۴ بعلاوه ۳
آرایش عروس
پربیننده ترین ها

پربحث ترین ها

جدیدترین ها

aroosmakeup.ir - حقوق مادی و معنوی سایت آرایش عروس محفوظ است

آرایش عروس

آرایشگاه عروس

آرایش عروس: زیبایی روز عروسی شما را تضمین می کند! با آرایش عروس، در روز مهم زندگیتان بدرخشید