به دنبال اعتراض برخی انجمن های پزشكی مطرح شد؛

توضیحات وزارت بهداشت درباره ساماندهی غربالگری سندروم داون

توضیحات وزارت بهداشت درباره ساماندهی غربالگری سندروم داون به گزارش آرایش عروس وزارت بهداشت، در واکنش به انتقادات تعدادی از انجمن های علمی گروه پزشکی در رابطه با حفظ جنین های سالم، پاسخ مشروحی عرضه داد.


به گزارش آرایش عروس به نقل از مهر، بعد از انجام تکلیف قانونی ماده ۵۳ قانون پشتیبانی از خانواده و جوانی جمعیت در امتداد حفظ جنین های سالم و ساماندهی غربالگری سندروم داون (تری زومی ها)، برخی انجمن های علمی گروه پزشکی در نامه ای خطاب به وزیر بهداشت، مطالبی طرح کردند. پاسخ وزارت بهداشت - طبق اصول سیاستگذاری سلامت و مدیریت خدمات سلامت، تصمیم گیری درباب هر برنامه غربالگری سلامت یک تصمیم گیری فقط پزشکی نیست و اگر به درستی اجرا نشود، ظرفیت ایجاد فقر و نابرابری را در جوامع مختلف خواهد داشت. تصمیم گیری در مورد برنامه های غربالگری دو وجه دارد: یک وجه در سطح تصمیم گیری برای هر فرد، تکنیکی، فنی و عمدتا در رابطه با تخصص های بالینی است که به «عملکرد تست» مشهور است. وجه دوم هر برنامه غربالگری، مدیریت کلان آن برنامه و یا بررسی «هزینه اثربخشی» انجام آنست که با قوانین و سیاست های بالادستی، قدرت خرید مردم و زیرساخت های موجود مرتبط می باشد و متناسب با شرایط هر کشور در برهه های زمانی مشخص، انجام می شود. از ضروریات این وجه آنست که برنامه های غربالگری فقط بایستی زمانی که فواید بیشتری نسبت به تبعات منفی حاصله دارد استمرار یابد. به بیان دیگر به سبب مقدورات و محدودیت های اجرائی و زیست بومی، لزوماً در دنیا، بین حوزه های تکنیکی و سیاست گذاری، تطابق کامل وجود ندارد. درباره تدوین دستورالعمل مذکور شایان ذکر است که: اولاً دستورالعمل غربالگری سندرم داون از نقطه صفر نگاشته نشده و قالب اصلی و کلیت محتوای فنی آن، در سالهای قبل، مطابق با نظرات علمی گروههای تخصصی مربوطه تدوین شده است. ثانیاً وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی بعد از ابلاغ قانون پشتیبانی از خانواده و جوانی جمعیت، در امتداد اجرای تکلیف قانونی خود، طی جلسات مکرر در معاونت بهداشت با حضور ده ها نفر از متخصصین زنان و زایمان، پریناتولوژی، رادیولوژی، علوم آزمایشگاهی و…، نظرات تخصصی این همکاران را در سطح فنی و تخصصی یا همان «عملکرد تست» دریافت نموده است. این وزارتخانه سپس در قالب قوانین بالادستی کشور، همچون قانون پشتیبانی از خانواده و جوانی جمعیت، اصول مدیریت خدمات سلامت و مطالعات هزینه اثربخشی، دستورالعمل مذکور را در معاونت درمان و آموزش مورد بازنگری قرار داده و آنرا ابلاغ کرده است. ثالثاً برمبنای متون تخصصی سیاست گذاری سلامت درباب تصمیم گیری برای بسط یا توقف یک برنامه غربالگری، افراد، مؤسسات و حتی برخی جوامع علمی به جهت نگاه فقط بالینی یا دیدگاه تجاری که دارند، ممکنست رویکردشان فقط گسترش برنامه های غربالگری باشد که این نگاه با اصل کارایی و اثربخشی در تناقض است بنا بر این تصمیم گیری در این عرصه لازم است در سطح حاکمیتی هر کشور و ناظر به الزام رعایت استانداردها و تضمین کیفیت و اثربخشی ارائه خدمات صورت گیرد. (۹) البته این سوال باقی می ماند که اگر مطابق نامه، ایراداتی به محتوای علمی و تخصصی دستورالعمل غربالگری ناهنجاری جنین وارد است، امضای انجمن های علمی- صنفی همچون جراحان توراکس، ویروس شناسی، جراحان دهان، فک و صورت، انجمن شنوایی شناسی، انجمن بهداشت محیط، انجمن دندانپزشکی، طب سوزنی و… که تخصصی راجع به این مساله ندارند، ذیل نامه مزبور به چه معناست؟ آیا این امضاها خود مصداق «مداخلات غیرکارشناسانه» به شمار نمی آیند و آیا این فرضیه را بیش از پیش تقویت نمی کنند که نامه مدنظر فقط صنفی- سیاسی است و نه علمی؟ ۲. جهت آشنایی بیشتر، اصول علمی تدوین دستورالعمل، به پیوست ارائه می گردد. ۳. آیا آگاهی بخشی پیرامون انجام غربالگری، لزوماً امری مدبرانه و مبتنی بر عدالت است؟ اولاً وزارت بهداشت نمی تواند بر خلاف قانون، دست ارائه دهندگان خدمات غربالگری را در سفارش به آزمایش های غربالگری باز بگذارد، ثانیاً مطابق اصول علم اخلاق پزشکی، برای آگاهی بخشی درباره بیماریهای ژنتیکی، باید ارزیابی بسیار دقیقی نسبت به این مساله داشت که «آیا دادن این آگاهی مفید است؟ آیا سود دانستن آن بیش از ضرر و لطمه های روانی و اجتماعی آن است؟». سیاست گذار سلامت باید به ازای هر آگاهی بخشی، خطر عوارض اجتماعی، روانی و اقتصادی آنرا بسنجد؛ مخصوصاً وقتی که خط قرمزی چون «جان انسان» در بین است (۱). از طرفی باید توجه داشت بیماری مورد بحث (سندروم داون) حتی با تشخیص زودهنگام، هیچ درمانی نداشته و این آگاهی فقط با هدف سقط جنین های مبتلا به سندرم داون صورت می گیرد. یعنی برخلاف ادعای صدرِ نامه، این غربالگری، ارتباطی با «سلامت کودکان» ندارد و فقط راهی برای حذف جنین های مبتلاست. هرچند این غربالگری، سالانه به سقط هزاران جنین سالم نیز می انجامد. مطابق علم اخلاق پزشکی، صرف انجام آزمایش ها و به دست آوردن نتایجی که هیچ راهکار درمانی یا پیشگیری برای آنها وجود ندارد (مانند سندرم داون) در قاطبه موارد، تنها منجر به ایجاد اضطراب و عوارض روانی- اجتماعی جدی می گردد و کاملاً مورد نقد منابع علمی این حوزه است. بدین سبب سوالی که مطرح می شود این است که اگر این آگاهی بخشی هزینه ساز درباره یک بیماری با شیوع پایین (۱ در ۱۰۰۰) و فاقد راهکار درمانی یا پیشگیری، متوقف به درخواست والدین بشود به عدالت نزدیک تر نیست؟ لازم به ذکر است، قبل از این اغلب مادران در هر سنی با شدت و غلظت و حتی بدون رضایت، مجبور به غربالگری می شدند و در مواردی شبکه بهداشت از ارائه مراقبت و خدمت به مادرانی که به هر علت امتناع می کردند، خودداری می نمود. همین طور تعریف عسر و حرج از صلاحیت پزشک به تنهایی، خارج است. «عسر» یا همان سختی، هیچ گاه مجوز شرعی از بین بردن جنین نیست و فقط در موارد «حرج»، تعدادی از مراجع تقلید شیعه جواز سقط را با پرداخت دیه، داده اند. حرج به مدلول سختی بسیار شدید غیر قابل تحمل است که «فردی» است نه «نوعی». (یعنی ممکنست یک بیماری مشخص در یک فرد، مصداق حرج باشد و در فرد دیگری با شرایط متفاوت مصداق حرج نباشد) هیچیک از مراجع شیعه صراحتاً سندروم داون را مصداق حرج نمی دانند. خیلی از متخصصین اخلاق پزشکی نیز ابتلاء به این سندروم را جوازی برای سقط نمی دانند. همین طور این سندروم دارای طیف (از کم عارضه و آموزش پذیر و تربیت پذیر تا شدید) است و این که کدام جنین، کجای طیف واقع شده با تشخیص های پیش از تولد قابل اثبات نیست. فی الواقع، این حق قائل شدن و عدالت پنداریِ غربالگری و کشتن جنین مبتلا به سندروم داون، از نظر شرعی و اخلاقی بر پایه ای سست و مورد ابهام جدی بنا شده است. از طرف دیگر، اگر فرضا نیز کشتن مبتلایان به سندروم داون اخلاقی و شرعی بود، باید توجه داشت که راهکارهای فعلی غربالگری سندروم داون، جز با کشتن جنین سالم نمی توانند جنین مبتلا را شناسایی کنند؛ مسأله ای که به هیچ وجه مورد پذیرش شرع و استانداردهای اخلاقی نیست. پس بهتر است زمانی که از عدالت، اخلاق و تسکین آلام صحبت می نماییم، مانند خیلی از کشورهای غربی، توجه و مطالبه مان به سمت حمایت گری و افزایش رفاه این کودکان و خانواده هایشان باشد نه کشتن جنین ها و حذف صورت مسئله. ۴. تناسب بین جرم و مجازات یک اصل جاری حقوقی است. ماده ۷۱ قانون پشتیبانی از خانواده و جوانی جمعیت خطاب به تمام مستنکفین از اجرای مواد این قانون است که تنها یک دسته از آنها ارائه دهندگان آزمایش های غربالگری هستند. بنا بر این چه در دستورالعمل به ماده ۷۱ اشاره می شد چه نمی شد، قوه قضائیه می توانست با معدود پزشکانی که خارج از قانون و دستورالعمل اقدام می نمایند، برخورد کند. این ماده قانونی برای آگاهی و دقت بیشتر همکاران محترم در دستورالعمل ذکر شده است و هم اکنون هیچ دلیلی برای نگرانی عموم پزشکان متعهد، علم محور و دلسوز وجود ندارد. ضمناً از آن رو که مقررات و دستورالعمل های حوزه وزارت، برای کارکنان درمان لازم الاتباع است؛ اگر پزشکی مطابق این دستورالعمل عمل نموده و با مراجعه کننده خود درباره این آزمایش ها صحبت نکند، قانوناً ضامن نیست و مسئولیت ترک فعل ندارد. ۵. در نامه انجمن ها به برخی مفاد قانونی اشاره شده است که دقت در متن مفاد قانونی نشان میدهد ظاهراً امضا کنندگان بصورت گزینشی به سراغ قانون رفته اند. دراین زمینه لازم به ذکر است که: سیاست های کلی قانون گذاری مصوب ۶//۷/۱۳۹۸ ناظر به تصویب طرح و لوایح در مجلس شورای اسلامی است و نه دستورالعمل ها و بخشنامه های دستگاه های دولتی همچون وزارت بهداشت. فرضا اگر این استدلال انجمن های علمی پزشکی را هم بپذیریم در بند ۱ آن توجه به موازین شرع به عنوان اصلی ترین منشأ قانون گذاری، الزام شده و دربند ۹ آن شفافیت و عدم ابهام، خواسته شده که ظاهراً انجمن ها بدان توجه کافی را ندارند. درباره مواد یاد شده درباره راهنمای عمومی اخلاق حرفه ای شاغلین حرف پزشکی سازمان نظام پزشکی مصوب سال ۱۳۹۷، توجه همه عزیزان انجمن های علمی را به مواد ذیل بصورت خلاصه جلب می کنیم: ماده ۱: رعایت موازین قانونی ماده ۵: ثبت اطلاعات ضروری مربوط به خدمات سلامت ارائه شده به بیماران و مراجع کنندگان خود ماده ۱۳: نصب منشور حقوق بیماران در مطب ها ماده ۲۰: پایبندی به راهنماهای بالینی مراجع رسمی (وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی و سازمان نظام پزشکی ماده ۲۹: اولویت دهی به منافع بیمار بر منافع حرف پزشکی ماده ۵۸: ممنوعیت جذب بیمار با روش های تبلیغی گمراه کننده، ارائه اطلاعات خلاف واقع یا اغراق شده ماده ۷۲: گرفتن رضایت آگاهانه و آزادانه از بیماران پیش از مبادرت به مداخلات پزشکی در آخر اعلام می دارد وزارت بهداشت در امتداد حمایت حداکثری از سلامت جسمی و روانی مادران و حفظ حیات جنین های سالم، با بهره گیری از تمام ظرفیت های علمی، دانشگاهی و اجرائی خود مبتنی بر سامانه ماده ۵۳ و ۵۴، دستورالعمل مذکور را با کمک پزشکان متعهد و متخصص، اجرا می نماید. البته بعد از اجرای این دستورالعمل ها و احصای مسائل و مشکلات اجرائی، عند اللزوم اصلاحات لازم صورت خواهد گرفت. پیوست (بند دوم جوابیه): مقدمه ماده ۵۳ قانون پشتیبانی از خانواده و جوانی جمعیت به سامان دهی و اصلاح پروسه غربالگری دوران جنینی پرداخته است. پروسه غربال گری سندرم داون شامل آزمایش خون و سونوگرافی است که در ۳ ماهه اول حاملگی انجام می شود و نتیجه آن بصورت یک ریسک، احتمال ابتلای جنین به سندرم داون را اعلام می کند. اگر این احتمال از حدی بالاتر باشد مادر برای تستهای تکمیلی ارجاع می شود. چنانچه وجود سندرم داون تأیید شد و سن حاملگی زیر ۱۹ هفته بود امکان صدور مجوز سقط قانونی وجود دارد. بدین سبب غربالگری حاملگی نه به خودی خود در جهت سلامت مادر است و نه اقدامی برای حفظ یا ارتقا سلامت جنین، بلکه تنها فرایندی برای شناسایی جنین های مبتلا و سقط آنها پیش از تولد است. سندرم داون یک اختلال مادرزادی نادر با شیوع ۱ مورد در هر ۸۰۰ تا ۱۰۰۰ تولد است.(۱) احتمال بروز سندرم داون بسیار اندک است به نحوی که بدون انجام هرگونه بررسی بیش از ۹۹.۸ درصد از عموم مادران حامله از این نظر فرزندشان سالم می باشد (۲) این احتمال اندک، در حاملگی زیر ۳۵ سال بطور قابل توجهی از حاملگی های بالای ۳۵ سال کمتر نیز می باشد (۳) (کمتر از یک درصد در مادران بالای ۳۵ سال و کمتر از یک دهم درصد در مادران زیر ۳۵ سال). بحث برمبنای بررسی و مطالعاتی که در کشور بر روی نحوه ی اجرای برنامه غربالگری انجام شده است نشان داده شده که این پروسه طی سالهای اخیر بدون نظارت مدون و به طور غیرعلمی و غیراستاندارد انجام می شده است: یک- ورود به فرایند: یک پروسه غربالگری در صورتی استاندارد است که بتواند به خوبی بر روی گروه هدف مناسبی تمرکز کند نه این که بدون مطالعه و خطرسنجی برای تمامی افراد اجرا شود. در گایدلاین غربالگری کشور انگلستان(NHS) آمده است: «غربالگری ها به کل جمعیت سود نمی رساند؛ پس باید به گروههای هدف محدود شود. این مساله ناشی از خطای مثبت کاذب و منفی کاذب اجتناب ناپذیر آنست که پتانسیل لطمه زدن به افراد را دارد.» (۴) در ایران در این سال ها ۹۴ % زنان حامله (با حالت اجبار ناشی از فشار پرسنل شبکه بهداشت یا القا لزوم توسط متخصصین و نیز مجازات متخصص زنان در صورت عدم ارجاع) وارد پروسه غربال گری می شدند. (۵) دو- استاندارد تشخیص: یک پروسه غربالگری در صورتی مفیدست که مثبت و منفی کاذب آن تحت نظارت دقیق باشد و از حد مشخصی فراتر نرود برای اینکه به سیستم هزینه تحمیل می کند. در صورتیکه حد مجاز مثبت کاذب در کشورهای توسعه یافته ۱.۸ تا حد بیشتر ۵% است (۶ و ۷ و ۸) و اگر آزمایشگاهی بیش از این حد خطای گزارش دهی داشته باشد صلاحیت انجام این آزمایش ها از او سلب می شود، میزان مثبت کاذب این پروسه غربالگری در کشور ما ۱۲ تا ۱۶% است (۵). یعنی در صورتیکه از هر ۸۰۰ تا ۱۰۰۰ زن حامله فقط یک نفر فرزندش مبتلا به سندرم داون است، بر روی فرزند ۱ نفر از هر ۶ تا ۷ زن حامله ایرانی برچسب سندروم داون می خورد. پس در عمل بصورت کاذب به خانواده های بسیار زیادی هزینه های مالی و روحی وارد و به سیستم سلامت نیز بار اقتصادی بزرگی تحمیل می شود. سه- عوارض روند تشخیص: یک پروسه غربالگری در صورتی استاندارد است که شاخص Safety در آن مورد توجه جدی قرار گرفته باشد و در ضمن انجام غربالگری جان افراد از دست نرود. در این جهت در کشورهای توسعه یافته توجه به حفظ جان انسان ها در طول پروسه غربال گری از خطوط قرمز اجرای برنامه غربالگری است. در کشور ما در صورتیکه تعداد حاملگی های کشور سالانه ۱ میلیون باشد، برای کشف سالانه ۱۰۰۰ تا ۱۵۰۰ جنین مبتلا به سندرم داون، در پروسه اخیر غربال گری حدود ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ جنین سالم به طور عارضی در پروسه تستهای تشخیصی تهاجمی سقط می شدند! علاوه بر این بیش از ۲۰ هزار جنین سالم نیز به سبب مثبت کاذب بالای گزارش ها و ترس خانواده ها، به طور غیرقانونی سقط می شدند. (۵) چهار- هزینه های فرایند: هزینه های یک برنامه غربالگری استاندارد نباید برای افراد واجد شرایط آن قابل توجه باشد. غربالگری سندرم داون طی سالهای اخیر به خانواده ها بار مالی زیادی وارد می کرده برای اینکه عمدتا تحت پوشش بیمه ها نبوده است (چرا که طبیعتاً شرکت های بیمه زیر بار یک پروسه غیراستاندارد و فراگیر برای همه زنان بدون ارزیابی لزوم نمی روند). این دفعه مالی هزینه تراشی روحی و روانی نیز بوده است و خیلی از خانواده ها را نسبت به حاملگی مجدد بی رغبت و هراسناک کرده است. پنج- اقتصاد کلان: هزینه انجام غربالگری در وضعیت فعلی کشور ما بیش از ۱۰۰ برابر هزینه نگهداری تا آخر عمر از افراد مبتلا به سندرم داون با استانداردهای کشور آمریکا است. یعنی برای کشف ۱ جنین مبتلا به سندرم داون، ۱۲۱ برابر هزینه نگهداری از یک فرد مبتلا به داون در تمام عمرش با استانداردهای کشور آمریکا هزینه می شود. درحقیقت می توان با استاندارد سازی انجام فرآیند، بخش مهمی از این هزینه را حفظ و آنرا در جهت رفاه خانواده های دارای کودک مبتلا خرج کرد. (۵) شش- تعارض منافع: در کتابGlobal Health Oxford (از منابع معتبر حوزه سیاست گذاری سلامت) تصریح شده: «غربالگری از نظر تامین و تبلیغ مواد و تجهیزات مورد استفاده می تواند به صورتی بیزینس و تجارت تبدیل گردد.» از طرف دیگر در خیلی از موارد، مقامات سلامت ملی کشورها به دنبال محدود و استانداردسازی برنامه های غربالگری سلامت (از جمله غربالگری سرطان ها، بیماریهای غیرواگیر، ناهنجاری های جنینی و… ) هستند. اول به سبب این که برخی برنامه های غربالگری بدون شواهد محکم (solid evidence) و مطالعات کافی هزینه-اثربخشی شروع شده اند. دوم این که برای تمام انواع تست های غربالگری بدون اثربخشی اثبات شده، بازار و تجارت و سود مالی وجود دارد. بدین سبب مطالعات دقیق و جدید نشان میدهد که به خاطر این بهره جویی ها و القا نیاز غیرعلمی، به طور معمول برنامه غربالگری از مسیر اصلی خود منحرف شده و نیاز به نظارت دقیق، استانداردسازی، محدود سازی و بعضاً توقف دارد. (۹) چونکه بیش از اینکه به جامعه سود برساند آنها را با هزینه های اقتصادی و روانی رو به رو می کند. از طرف دیگر در کشورهای توسعه یافته جهت طراحی و تعیین نحوه ی اجرای یک برنامه ملی سلامت (مانند غربالگری)، افراد و مؤسسات ذی نفع، صلاحیت مداخله و قضاوت در شروع، گسترش یا محدود کردن این برنامه ها را ندارند. (۱۰)


منبع:

1401/05/10
10:26:05
5.0 / 5
661
تگهای خبر: استاندارد , بهداشت , بیمار , بیماری
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۹ بعلاوه ۴
آرایش عروس
aroosmakeup.ir - حقوق مادی و معنوی سایت آرایش عروس محفوظ است

آرایش عروس

آرایشگاه عروس